فکرت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند

قدم اول شروع هر کاری فکر کردن به آن است

فکرت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند

قدم اول شروع هر کاری فکر کردن به آن است

برنامه ریزی -مدیریت زمان 4

يكشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۲:۱۴ ب.ظ

به نام خالق هستی بخش به نام آنکه انسان را از خاک آفرید و والاترین روح را در او دمید انسان را خلق کرد تا تجلی قدرتش و اراده اش باشد بر روی زمین

قبلا" در مورد ترتیب نیازهای انسان حرف زدیم و گفتیم برای تعیین هدف باید از آخر شروع کنیم.

یعنی اینکه اول نیازهای  خوشکوفایی و یا به تعبیر من ارزشی خودمان را تعیین کنیم.

برای مثال

 تعیین هدف : میخواهید ظرف یکسال 100 میلیون پول داشته باشید.

آیا داشتن چندین بسته پول داخل کمدخانه برای شما اینقدر جذاب و هیچان انگیزاست که برای آن تلاش کنید؟

مطمئنا" نه

اما تصور اینکه با این پول میتوانید چقدر توانمند بشوید . قدرت بیشتری داشته باشید . یا از لذت و خوشی بیشتری برخوردار باشید مسلما" بیش از کاغذی که اسمش پول است شمارا به حرکت وادار میکند.

پس هدف کاری است که میخواهید با آن پول انجام دهید نه خود پول .

ارزشی که میخواهید با آن پول کسب کنید را به عنوان هدف مشخص کنید.

ابتدا باید ارزشهای زندگیمان را مشخص کنیم.

در واقع به همون سه سوالی که قبلا" گفتم باید پاسخ بدهیم.  

در مقام یک انسان چه کرده ایم؟ تا چه حد خلاقیت داشتیم؟ و دیگران در مورد ما چه فکری میکنند ؟

به روشی که برایتان میگویم میتوانید سرفصلهای اصلی ارزشهایتان را مشخص کنید.:

 

فرض کنید( البته خدای نکرده) روز موعود فرا رسیده حضرت عزراییل برای بردن ما آمده و به رسم برادران مسیحیمان قرار است تعدادی از دوستان ، آشنایان و فامیل در مورد ما حرف بزنند نفرات به ترتیبی که میگویم جلوی جمعیت و در مورد ما صحبت میکنند. البته اینها از دید من است وهرکس خودش باید ادمهای مورد نظرش را انتخاب کند.

1- اول پدرم  

2- بعد برادرم  به نمایندگی از خانواده

3- پسر عمو یا پسر خاله به نمایندگی از اقوام

4- یکی از همکلاسان دانشگاه به نمایندگی از کل همکلاسیها

5- یکی از همکاران هم سطح به نمایندگی از کل همکاران

6- رئیس مستقیم محل کارم به نمایندگی مدیریت شرکتی که در آن کار میکنم

7- و یکی از کارمندان زیر دستم به نمایندگی از زیر مجموعه من در شرکت

8- پسرم یا دخترم

9- ( شما میتوانید به تناسب شغل و ... هریک از این موارد را کم یا زیاد کنید )

خوب حالا روح من که در بین جمعیت نشسته است  . در این شرایط دوست دارد چه بشنود؟

مثلا"

1 – فردی مومن بود که به همنوعان خود کمک میکرد و ....

2 – برای ما برادر خوبی بود یک برادر واقعی امکان نداشت کاری از دستش بربیاد و دریغ کند.و....

3- تمام فامیل از بودن او در بین خودشان احساس شادی میکردند و ...

4 – خیلی خوب و با علاقه درس میخواند و ....

5- همیشه همکاری صمیمانه ای با ما داشت و ...

6. کارمندی کوشا و تلاشگر در جهت اهداف سازمانی بود و ....

7 . رئیسی دلسوز برای ما که ما هیچوقت احساس نمیکردیم رئیسی مستبد و زورگو داریم و همیشه خوشحال بودیم که آدمی با هوش و با اطلاعات و .... رئیس ماست و ....

8 . پدر برای ما دلسوز تر از خودمان بود.و ....

همسر خوب و دلسوزی بود

و .... و ... و

خوب حالا هر چیزی که دوست دارید بشنوید و اینکه دیگران در مورد شما بگویند و به شما حس خوبی میدهد و حالتان را خوب میکند را بنویسید تاکید میکنم بنویسید بعد از نوشتن و ویرایش و اصلاح آن میتوانید آنرا به عنوان قانون اساسی زندگیتان فرض کنید ( مثل قانون اساسی یک کشور که هیچ وقت تغییر نمیکند ) و تمام آرزوها ، برنامه ها و حرکات و رفتار های خود را در چهار چوب این قانون اساسی تنظیم و کنترل کنید .

خوب حالا اگر آرزویتان این است که دکتر بشوید؟ آیا در چهاچوب قانون اساسی زندگیتان هست ؟

تا فردا خدا نگهدار.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۰۳
احمد فخاریان

نظرات  (۱)

مطالبتون خیلی خوب بود بازم سر میزنم.
اگه خواستید به منم یه سری بزنید.
پاسخ:
ممنون از لطفتان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی